در حالی که عصا زنان، کوچه پس کوچههای آخر عمر را طی میکرد چشم کم سویش به نوهاش افتاد که در مقابل آینه ایستاده است و مشغول آرایش کردن است.
خواست بگوید دخترم عمر جوانی خیلی کوتاه است، که دخترک نگاهی به مادر بزرگ انداخت و گفت: «مامانبزرگ حال و حوصله نصیحت شنیدن ندارم.»
اما ای کاش دخترک میگذاشت مادربزرگش برای او حرف بزند و بگوید که دنیا سریعتر از آنچه که فکر میکنی میگذرد و چین و چروک سریعترین هدیه گذر عمر است، و حساب و کتاب الهی خطرناکترین مرحله زندگی انسان است.
و ای کاش میتوانست به او بگوید که علی علیهالسلام فرمود: «از تباه ساختن عمرها در راه آنچه برایتان باقی نمیماند بپرهیزید.»[۱]
ولی افسوس که ما انسانها از تجربه دیگران درس نمیگیریم و فراموش میکنیم در کلاس عمر هر کس را یک بار مینشانند و درس میدهند و امتحان میگیرند.
---------------------
پینوشت:
[۱]غررالحکم،حدیث ۲۶۱۸
امام علی علیه السلام می فرمایند:
ایمان درختی است که ریشه اش یقین؛ شاخه اش پرهیزگاری؛ شکوفه آن حیا و میوه اش بخشندگی است.(۱)
این درخت ایمان در وجود توست، نگاهی به درونت بینداز، ببین ریشه آن چیست، شاخه اش را به دقت بررسی کن، نکند بعد از سال ها ببینی که شکوفه درختت بی حیایی و ثمره اش بی حجابیست، که در اینصورت مطمئن باش درختی در وجودت کاشته ای کاملا مصنوعی، نه برای خودت فایده ای داشته، نه برای جامعه ات.
هر روز به درخت وجودت سر بزن، به او آبی از آیات قران بده، اگر خاک وجودت قبول کرد آن آب را، درختی که کاشته ای درختیست طبیعی، درختیست که میتواند شهر تو را از نگاه های آلوده پاک کند، می تواند مانع گسترش ویروس گناه در جامعه شود اما اگر اینگونه نباشی بدان آنچه که در وجودت کاشته ای بنام ایمان، درختیست کاملا مصنوعی، و هیچ آبی او را سیراب نمی کند.